- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
الا مـاه رجـب تـابـنـده مـاه دیگـرت آمـد چـراغ دلـفـروز تـا ابـد روشنـگـرت آمد در آغوش سحر خورشید گردونپرورت آمد مه و مهر و فلک را کن نثارش، اخترت آمد فروغ حُسن غیب است اینکه امشب در فضا داری تـو در دامن عـلـی بن جـواد بن رضـا داری زهی این گل که آغوش خداوند است گلزارش سـلام الله دائم بر قـد و بالا و رخـسارش کلاف جان به کف، صد یوسف مصری به بازارش جواد ابن رضا چشم و دلت روشن به دیدارش به مـرآت جـمال بـیمـثـالش ده ولـی را بین در این آیینه امشب هم محمّد هم علی را بین جمـالش از جـمال کـبریا دارد حکایتها کمـالـش از کـمـال انـبـیـا دارد روایتها عیان در مصحف روی منیرش کل آیتها هـدایت گـشته در خط تولایش هـدایتها حکـایـت از حَـسـن دارد جـمال نـازنـیـن او همانا نـور مـهـدی میدرخـشد از جـبـین او تعـالیالله تعالیالله از این حُسن خدادادی که بر هردل دهد با یاد رویش یک جهان شادی حـقـیقت یافته در خط نورش خط آزادی میان چارده هادی شده مشهـور بر هادی جـهـان غـرق تجـلایـش زمـان مهـد تولایش عـلی نـام دلآرایـش، محـمّـد محـو سیـمایـش سلام الله فی الـدارین بر قدر و جلال او دل از آل مـحـمّـد مـیبرد مـاه جـمال او جـلال غـیب پـیدا در جـمال بـیمثـال او دعـای جـامعـه دُرّی ز دریای کـمـال او عـبارتهـای آن نـور هـدایت را کـنـد کامل محبت، معرفـت، ایـمان، ولایت را کـند کامل ملائک بسته صف برگرد «سرَّ من رَا»ی او طواف از دور آرد کعبه بر صحن و سرای او گرفتند آسمانها نور از گـلـدستههای او ستاده با عصا موسی در ایوانِ طلای او عجب نبْود که آید وحی، موسی را ز دربارش و یا گیرد شفـا قلب مسیح از چـشم بیمـارش سـلام الله ای نـام هـدایت زنـده از نامت فلک: زوّار ایوان و ملک: مرغ لب بامت همه سیراب از دریای فیض و رحمت عامت ملک در آسمان، حیوان وحشی در قفس رامت حـریـم قـدس تو در سـامـره کـوی حسین ما نجف، کرب و بلا، مشهـد، مدیـنه، کـاظمین ما نه تنهـا دولـت عـبـاسیـان آمـد حـقـیر تو همانا سرکشان گشتند یکسر سر به زیر تو تو در زندان دشمن بودی و دشمن اسیر تو چو مهـر از ابر میتابید رخسار منیر تو چه غم گر تاخت بر قبر تو خصم روسیاه تو بـوَد دلهـای مـا هم قـبـر تو، هم بـارگـاه تو کیام من خاک خدّام درت یا حضرت هادی که میگردد دلم دور سرت یا حضرت هادی ز پا افتادهای در محضرت یا حضرت هادی قبولم کن به جان مادرت یا حضرت هادی نمیدانـم که بـودم یا چه بـودم یا کجا هـستم همین دانم که خـاری در گـلستـان شما هستم شمـا دادیـد در عین سیـاهی آبرو بر من شما شستید جرمم را به آب رحمت از دامن شما دادید جان تازهام از مهر خود بر تن شمـا از گلخن آوردید ما را جانب گلشن شما خوانـدیـد از بهر عنایت خـلق عـالـم را مبـادا دور سـازیـد از درِ این خـانـه میـثم را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امـشب فـزودهانـد صـفـاى مـدیـنـه را نـور خـدا گـرفـتـه فـضاى مـدیـنه را با جلوه هاى اشرقـت الارض قـدسیان بـستـنـد چـلچـراغ سـمـاى مـدیـنـه را روح الامین به یاد بهار نـزول وحى گـلبـوسه میزنـد سر و پاى مدینه را بیت النبى و گـنبد خضرا و مسجدش بخشیده لطف صحن و سراى مدینه را در وادى قـبـا به تـمـاشـا نـشـانـدهانـد آن نخـل هاى سـبـز قـبـاى مـدیـنه را آن گونه خرّم است که گویى گشودهاند بر هـشت خُـلـد پـنجره هاى مـدینه را عطر و گلاب لاله بدین گونه دلپـذیر تغـیـیر داده حـال و هـواى مـدیـنه را نور جمال حضرت هادى است که اینچنین روشن چو روز کرده فضاى مدینه را ماهى دگر به محور خورشید عشق تافت تا روشنى دهـد هـمه جـاى مدیـنـه را آنسان که بود هجـرت والاى احـمدى تاریـخ سـاز شهـر و بنـاى مـدیـنه را این وارث رسول هم از راز هجرتش تا سـامـرا رسـانـد صفـاى مـدیـنـه را گلبانگ شادى است بگوش فرشتگان فـریـاد مـکـه را و نــداى مــدیـنـه را کاین ماه جـلـوهاى جـمال محمد است ابـن الــرضـاى دوم آل مـحـمـد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
لـطـف امـام هــادى و نــور ولایـتـش مـا را اسـیـر کـرده بـه دام مـحـبـتـش بـر لـطف بى کـرانـۀ او بـستـهایـم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منت خداى را که به ما کرده مرحمت تـوفـیــق بــرگـزارى جـشـن ولادتـش تبریک باد بـانـوى کـبـرى سـمـانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش ماه تـمـام و نیـمۀ ذى حجـه مـطـلعـش خـیـر کـثـیـر و کـوثـر قـرآن بشارتش ایـن است آن امـام که تـقــدیـر ایـزدى بـعـد از جــواد داده مــقــام امـامـتـش این اسـت آن امـام کـه ذرات کـائـنات اقـرار کـردهانـد به جـود و کـرامـتـش این است آن امام که در برکة الـسّباع شیـران شوند رام و گـذارند حـرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجـاد شیـر زنـده کـند حـکـم قـدرتـش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگـاه عـزتش
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
بــر لـبِ عــالَــم نــغـــمــۀ شــادی آمــده دنــیـــا حــضــرت هــــادی آمــــده جـــان جــــوادُ الائــــمــــه روح و ریــحــان جـــوادُ الائــمــه پیــچــیــده در کــلّ فضــا، گــلبــانــگ یــابـن الــرّضـا ای امامِ انـس و جــان خوش آمدی مقــتــدای مهــربــان خــوش آمدی نــغــمـۀ لب هــمــه عــالــم ایــنــه جـدّ صاحب الــزّمان خــوش آمدی سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا ************************************************* در همــه عــالًــم گــل فــشـانی شد گــل فـشانی شد نغمــه خــوانی شد حوریان، ترانه خوان با قلبِ شــاد گـرمِ تبــریکِ بـه بــابــایـت جــواد فــرمــانــدۀ مُــلــکِ قــضــا، ای نــــوۀ امــــام رضــــا ای کــــلام تــــو چــــراغ راهِ مــا ای رضــای تو رضــای کــبــریـا کن عنــایــتــی که روزی بگیــریم جشــن مــیــلاد تو را در ســامــرا سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا ************************************************* از ازل آقــــا دل به تو بــســتــیــم مــا گــدایــانِ ســامــرا هــسـتــیــم دسـت مــا و دامـنـت مــولا مــولا جــان فــدای گـلـشـنـت مـولا مولا در گـلـشـنـت رویــد آقــا، گــلــهای ایــمــان و تــقــوی یـا عــلـیّ الـنّــقــی آوایــم هــر دم ایــن بُــوَد ذکــر تــمــامی عــالــم ســیــدی بــده به مــا دلــــدادگـــان رزق اشــک و گــریه های مُحرّم سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا، سیدی یا سیدی ابن الرّضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
جهان هستی تمامی شده غرقه در شور و شعف امامِ هادی به دنیـا بیامد بَه بَه از این شعف آمده روح وفا ،کعبۀ جـود و سخا ذکر لبهایم شده ،سیدی ابن الرّضا سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا ********************************** همه بریزید گل ای عاشقان و ای جمع شیعیان شده مدینه از این مولد امشب زیباتر از جنان زین قُدوم با صفا،ای مُحبّ اولیا امشبی عیدی بگیر، از جواد بن الرّضا سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا، سیدی ابن الرّضا ********************************** خــدا به حقّ امامِ دهــم ما را کـن اهل ولا بده بــراتِ مدینه، نـجـف، سامرا، کـرببلا میکنم امشب دعا ،چون جمیع عاشقان ای خدا برما رسان،مهدیِ صاحب زمان یا ابا صالح مدد، یا ابا صالح مدد، یا ابا صالح مدد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
ترانه خوان هر بلبل در چـمـن شد فــرخنــده میــلاد ابــوالحـسـن شـد پیچیده در جهـان گــلبانـگِ شــادی آمــده بــه دنــیــــا امــــامِ هــــادی مــولا و رهبــر آمــد، خــوش آمـد جــدّ مـنـتَــظَـر آمــد، خــوش آمــد خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی ******************************** نــور ســمــاوات و زمــیــن آمــده ابــن الـــرّضــای دوّمــیـــن آمــده غــرق طــرب گشته کــلام شیـعـه از یُــمــنِ مــیــلادِ امــامِ شــیــعــه دشـمــنِ بـیــداد آمــد، خــوش آمــد دلــبــنـد جــواد آمــد، خــوش آمــد خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی ******************************** از مقــدمش گـشـته عــالــم مُــزیّن ذکــر مَلَــک گـشـتـه یــا ابالحــسن خــورشیــد آسمــان عـصـمـت آمـد دهــمــیــن اخــتــــر ولایــت آمـــد بیــن حــوریــان، گـشـتـه ولــولــه زهــرا در جنّــت، می دهد صـلــه خوش آمدی یا امامِ هادی؛ خوش آمدی یا امامِ هادی
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
تو امیــر ســامرایی من گــدای ســامرایم به خدا در حسرت صحن و سرای سامرایم امــامُ المُتّقین، علــیِ چــارمین بُوَد شش گوشه ات، بهشت اهل دین مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* ای همه کــرّوبیان خــدّامِ خــدّامِ حـریمت چشم ما باشد هماره بر دو دستانِ کریمت تویی مولای ما، تویی مشکل گشا بُــوَد رُخسار تو، تــجــلی خــدا مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* نفرت از وهّابیت در این دل ما خانه کرده لعنت حق بر کسی که قبر تو ویرانه کرده ز ما قبلش شود، نکوتر آن مزار حـوالـۀ عــدو، به تــیغ ذولفـقار مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ********************* چشمۀ نور وعطا و جود و لطف بی کرانی نوۀ سلطان طـوس و جدّ صاحب الزّمانی دل مجـنون ما، به غم شد مبتلا بده بر عــاشقان، برات کــربـلا مـدد ابن الرّضـا، مـدد ابن الرّضـا ****************** از این به بعد سرودۀ محمد مبشری ***************** تو ولی کبــریــایـی جلــوۀ نــور خــدایــی پور حیدر جان زهرا نور چشم مصطفایی جهانی با صفا، شده از مقدمت نظرکن سوی ما، ز لطف و مرهمت علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* تو امام و مقتدایی مظهـر لطف و صفایی ای پناه بی پنـاهان سـرور و مولای مایی دلم خورده گره، به تار موی تو که هر دم پر زند، به سوی کوی تو علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* بردلم حک شد جمالت ای مه و مهر و ولایت آرزو دارم بـبـیـنـم آن حــریـم با صفـایت گل پیغمبری، ز گل ها برتری عزیز فاطمه، تو عشق حیدری علــی مولا علی، علــی مولا عـلی ********************* ای که عمری در فراقت منتظر ماندم بیایی روز و شب ذکر لب من مهدی زهرا کجایی الا یا مهدیـا، تـویی مشگل گشا یگانه منجی و، طبـیـب درد ما ابــاصالــح بـیــا، ابــا صــالح بـیــا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
خیــزیــد و بـبـیـنـیـد تجــلای خــدا را در بـیـت ولا مـشـعــل انــوار هــدا را آن عـبـد خـدا وجـهـۀ مـعـبـود نـمـا را رخـسار عــلی ابن جـواد ابن رضا را در نـیــمــه ذیـحـجـه نـدا داد مــنــادی تبریک که آمد به جهان حضرت هادی پـیـچـیـده در امـواج فـضا بـوی محمد گـویند خـلایـق سخـن از خـوی محـمد بیـنـید عـیـان طلعـت دلـجـوی مـحـمـد در آیـنـۀ روی عــلـی روی مــحــمــد الحـق که جـواد ابن رضـا را پسر آمد بـر ابـن رضا، ابن رضـای دگـر آمـد دل خـانه و چـشـم هـمه فــرش قـدم او لبـریـز شده ظـرف وجـود از کـرم او آورده حـرم سـجـده به خـاک حـرم او صد حـاتـم طـایـی است گـدای درم او از پـارۀ دل در قـدمش گـل بـفـشـانـیـد عـیـدی ز رضا و ز جـوادش بـستـانید ای طلعت زیـبای تو خـورشید هـدایت ای گـوهــر رخـشـنـدۀ نُه بحـر ولایت ذات ازلـی را ز ازل دسـت عـنـایـت فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت بـودنـد امــامـان هـمـه هـادی ره نــور بین همه نام تو به هادی شده مشهــور هنگـام سخـن بـوسـۀ عیـسی به لب تو با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو دلهــای محــبــان خــدا در طـلـب تـو نـام تـو عــلـی آمـد و هـادی لـقـب تـو چـارم عـلـی از آل رسـول دو سـرایی قــرآن روی دست جـواد ابن رضـایی ای روح دعـا از نـفـس گـرم تو زنـده بر اشک دعـای تو اجـابت زده خـنـده تو عبد خـداوندی و خلقـی به تـو بـنده صورت به روی پات نهـد شیـر درنده جنت گل رویـیدهای از فـیض نگـاهت رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت مـا نــور ولایت ز کـلام تـو گـرفـتـیـم مـا وحـی خـدا را ز پـیـام تو گـرفـتـیم ما کـوثـر تـوحـیـد ز جـام تو گـرفـتـیم ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم ما جـامعـه را از نفـس پـاک تـو داریم تو گوهر نُه بحری و دریای دو گوهر سرتا به قـدم حـیـدر و زهـرا و پیـمبر بـوسـیـده جـوادت چو کـتـاب الله اکـبر هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیـدر هم طاهری و هم نسب از طاهره داری هم در دل هر دلشده یک سامره داری عیـسی دمی و فـیض دمت باد مبارک در دیـدۀ هــسـتـی قـدمـت بـاد مـبارک هر لحظه به خلقت کـرمت باد مبارک تـجـدیــد بــنـای حـرمـت بـاد مـبـارک کردم چو به دیـدار رواق حرمت سیر دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر زیـبد که به پای تو سر خـویش ببازیم بر صحن تو و قبر و رواق تو بـنازیم در نار حسد خـصم حـسودت بگـدازیم این کعبۀ دل را همه چون کعبه بسازیم تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد گــردیــد دوبـاره حــرم پـاک تـو آبـاد ای سـامـرهات کـرب و بـلای دگـر ما بـر خـاک درت تا ابـدالـدهــر سـر مـا وصف تو دعای شب و ذکر سحـر ما مـهـر تـو بـه بـازار قـیـامـت ثـمـر مـا عالـم به ولای تو نـنـازد به چه نـازد؟ «میثم» به ثـنای تو ننازد به چه نازد؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امشب جهان از خرمى مانند رضوان میشود نور خدا در طور جان امشب فروزان میشود از آسمان مكـرمت تابـنده گردد اختـرى روشنگر دنیا و دین ز آن روى تابان میشود امشب زمین و آسمان درعشرت و ساغرزنان چون ساقى كوثرعلى خشنود و خندان میشود از بوستان معـرفت سر مى زند زیبا گلى كاین عالم خاكى از آن همچون گلستان میشود نورى به عالم جلوه گر گردد به هنگام سحر روشن زمین وآسمان زآن نور رخشان میشود سرچشمۀ فیض خدا نور دو چشم مصطفى سر حلقۀ اهل ولا محبوب جانان میشود خورشید برج ارتضا آن یادگارى از رضا ابن الرضا امشب پدر از لطف یزدان میشود در زهد و دانش مصطفى در زور و بازو مرتضى حلمش چو حلم مجتبى در ملك امكان میشود بر فاطمه نور دو عین آزاده مانند حسین احیـاگـر احكـام دین پیدا و پنهان میشود عابد، بسانِ عابدین چون باقر علم الیقین در دانش و علم و خرد مشهور دوران میشود صادق بود در راستى هم جعفر و موساستى مدهوش در سیناى او موسى عمران میشود پور امام هـشتمین كز بعد او روى زمین هم رهبر و هم رهنما بر نوع انسان میشود فــرزند دلبـند تـقـى او را لقب آمد نـقـى هم زاهد و هم متقى هم ركن ایمان میشود هر كس ندارد در جهان مهر و تولایش به دل كى طاعت صد ساله اش مقبول یـزدان میشود آن بهترین خلق خدا آخر در این دار فنا مسمـوم زهر اشقیا در راه قـرآن میشود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نـور بود آیـات نـور در هـمـه جا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طـور بود هر سو فرشتـه ای به فلك در عبور بود آئینـه ای ز نـور خـدا داشت شهـر نـور گنجینه ای ز صدق و صفا داشت شهر نور كروبیان به شـوق قــدومش صلا زدند با هر نفس كه در ره صدق و صفا زدند دم از فروغ چهرۀ شمس الضحی زدند گــم كـرده گـان راه وفـا را صـدا زدند گـفـتند گر نشاط سـماوات بی حـد است فـصـل ظهــور هـادی آل محـمّـد است خـیـز و بـبـین سُــلالـۀ خـیــرالأنـام را آئـیــنـــه ای زلال، ز حُــسـن تـمــام را در بـر گـرفـتـه اسـت امــامـی امـام را دادنــد بـــارِ عـــام تـــمــام عــــوام را دستی برآر و عیدی از آن مقتدا بگـیر از درگـه جـــواد جــواز جــزا بـگـیـر او جـلـوۀ هـمیـشـه بهــار ولایـت است چـارم عـلی ز آل رسـول عنـایت است خـورشیـد تابنـاك سـپـهـر هـدایت است الطاف این امـام مـبـین بی نهـایت است ای تشنه كــام لب به لب كـوثری بـزن از چـشـمـۀ كـرامت او سـاغــری بزن آئـیـنــۀ نجـابت گــل هـای نــور اوست مشعل فروز سینـۀ سینـای نـور اوست فلك نجات و گوهر دریای نـور اوست شـمس هدایت همه، معنای نـور اوست این انعـكـاس نـور در آئـیـنـۀ خـداسـت معـنای نور آیۀ والـشـمس والضحاست او را خـدای عـزّوُجـل بـرگزیـده است بـهــر بــشـر امـام هُــدا آفـــریـده است وقتی دعـای جامعه از او رسیـده است یعنی زلال وحی از آن گل چكیده است این كوثر همیشه زلالی كه جاری است هرگز خزان ندارد و دائم بهاری است ایمان شكـوفه ایست به گلــزار جان او تقــوا نـشـانـه ایست ز حُــسـن بیـان او اخـلاص چشمه ایست ز چشم روان او ایـثــار آیــتـی ایـسـت ز دُرّ گــران او قدرش اگر كه نامتنـاهی است این امام مجــمــوعۀ صفات الهی است این امام این اسـت آن امـام كه از نـور بـاورش عطـرحیـات می دهـد انـفـاس اطهـرش ظلمت شده اسیر همیشه به محـضـرش شـیـران نشـستـه اند همـه در بــرابرش در پـای آن امـام مبــیــن سـر نهـاده اند سر را به خـاكـبـوسـی دلـبـر نهــاده اند اشــكی ز شـوق در قـدم او فـشــانـده ام خود را به آستـانـۀ آن گــل کشــانـده ام دل را بـه راه ســامـــرۀ او نـشــانـده ام من هـر چه خـواسـتـم از او سـتـانـده ام ایـن بـارهم كـرامت او را طـلب كــنـم بار دگـر بـه درگهش عـرض ادب كنم ای واجـب الـسّــلام نـثــارت سـلام من شـیـرین شده ز جـام ولای تـو كـام من نـامت هـمیـشه مـوج زنـد در كـلام من تـو بـا خبـر ز حـال منی ای امــام من چشــم« وفائی» است به بخـشیــدن شما روز حــسـاب دسـت من و دامـن شـما
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
دلا در خانۀ ابن الرّضا ابن الرّضا را بین چراغ و چشم زهرا و علیّ مرتضی را بین ز انوار رخ ابن الرّضا روشن فضا را بین فروغی دلنشین و دلربا و جانفزا را بین عروس حضرت زهرا بهار شادی آورده برای شیعـیان امشب امـام هـادی آورده دو چشم دل ز هم بگشا که حسن دادگر بینی در ابـنـاء بشـر آئـینۀ خـیـر البـشـر بیـنی در آغوش جواد ابن الرّضا قرص قمر بینی بیا تا نخل سر سـبز ولایت را ثـمر بینی دوباره شیعه را از نور حق دل منجلی آمد که از سوّم محمّد در جهان چارم علی آمد فروغ حسن غیب ذات سبحـانه پیـدا شد یگـانه لالـۀ ریحـانه را ریحـانه پـیدا شد همه گیرید جان بر کف رخ جانانه پیدا شد به گرد شمع رویش یک جهان پروانه پیدا شد زمین، درسینه خورشید خداوندت مبارک باد جواد ابن الرّضا میلاد فرزندت مبارک باد موحّد گـشته دل با یاد بـسم الله ابـرویش زبور، انجیل، قرآن را بخوان در مُصحف رویش جواد ابن الرّضا چون شاخۀ گل میکند بویش دل پیغمبران یکســر اسیـر طُـرّۀ مویش چه خوانم مهر یا مه یا چراغ انجمش خوانم همان بهتر که خود ابن الرّضای دوّمش خوانم به سیرت مظهرواجب به صورت صورت امکان به رخ و الشّمش و مو واللّیل ودل عرش استوی الرّحمان فیوضاتش رسد هم برملک پیوسته هم انسان عبارات و کلام روح افزایش اخ القـرآن به بازار ولایت پوسف زهراست این مولود یم دو گوهر است و دُرّ نُه دریاست این مولود علی نام و محمّد صورت است و بوالحسن کنیت بیانش دُرّ، دلش دریا، کفش باران، دمش رحمت کلامش نور و مهرش دین و حُبّش معنی طاعت ولـیّ خـالــق مـنّـان امـام عــالـم خـلـقـت امامت جاودان از او قیامت را امان از او حقیقت را زبان از او طریقت را نشان از او به کویش بندگی کن خواهی ارعبد خدا گردی بخوان اوصاف او تا با پیمبر هم صدا گردی مبادا لحظه ای درعمر خود از اوجدا گردی بکوش انسان که در خطَّ تولاّیش فدا گردی بقا خواهی فنا در مکتب سرخ ولایت شو جمــال هــادی آل محمّد بین هـدایت شو خرد را آبـرو با آبــرویش بستگی دارد وجود عالم هستی به مویش بستگی دارد حیات جاودان بر آب جویش بستگی دارد شفای دردها بر خاک کویش بستگی دارد وجود ما به مهر آن امامی مفتخر گردد که شیر وحشی از آهو به گردش رام تر گردد زهی بحری که همچون عسکری در دل گهر دارد زهی ماهی که از خورشید رویی خوب تر دارد به پیشانی فروغ حجّت ثانی عشر دارد به صلب خویش مولانا امام منتظر دارد ســلام ما به ابــنـاء و به آبــاء گـرام او خوشا آن کس که شد آن هادی عترت امام او خوشا آنکو کنار تربتش اشک رجا دارد شرار ناله، سوز سینه، حـال الـتجـا دارد بدل حال مناجات و به لب ذکر دعا دارد خـداوندا دلـم پیـوسته شوق سـامـرا دارد امامی گز نگاهش درد انس و جان دوا گردد عجب نبود که میثم هم از اوحاجت روا گردد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
الا ولایـت تـو خـلـق را تـمـام هـدایـت به جمله جـملۀ گـفـتار تو پـیـام هـدایت تو چارمین علی استی و زاده سه محمّد تویی تو هادی و بر حضرتت سلام هدایت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
لطف امــام هـــادى و نـــور ولایتـش مــا را اسـیـر کـرده به دام مـحـبّـتـش بر لطـف بـى کـرانـۀ او بـسـتـه ایـم دل امشب که جلوه گرشده خورشید طلعتش منّت خداى را که به ما کرده مرحمت تــوفـیـق بـرگـزارى جــشـن ولادتـش تبـریک باد بانـوى کـبـرى سـمـانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش مـاه تـمام و نـیـمـۀ ذى حجّه مـطـلعـش خـیـر کـثـیـر و کـوثـر قـرآن بشارتش این است آن امـام که تـقــدیـر ایـزدى بـعـد از جـــواد داده مــقــام امـامـتـش این اسـت آن امـام که ذرّات کـائـنـات اقـرار کـرده انـد به جـود و کـرامـتـش این است آن امام که در برکة السّبـاع شـیـران شوند رام و گـذارند حـرمتش این است آن امام که از نقش پـرده هم ایـجـاد شـیـر زنـده کـند حکـم قدرتش این است آن امام که دشمن به چند بار رخـسـار عجز سوده به درگاه عزّتش سر تا به پاى عاطفه و مـرحمت ولى دشمن به لـرزه آمـده از برق هـیـبتش آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى چون سه عـلـى دیگـر باشد عـبـادتـش افزون ز ریگ هاى بیابان عطـاى او بیش ازستاره هاى درخشان فضیلتـش مائـیم و دست و دامـن آن حجّـت خـدا چون نـا امید کس نـشــود از عنـایتـش گـردیـده ایـم جــمـع بـه ذیـل لــواى او افـکـنـده ایـم دست به دامـان رحـمتـش از آستان قدس رضا هــدیـه مى کـنیـم آه دلـى به غـربت و اشکى به تـربتش یا رب بحـقّ فـاطـمـه با فـتـح کــربـلا بـگـشـا به روى ما همه راه زیـارتش از لطف آن امام «مؤیِّد» مـؤیَّـد است کـو را نـشـان خـدمت آل محـمّد است
: امتیاز
|